تقلب ممنوع حتی شما مادرگرامی!!!!

سلام به همه ی بچه های نازنین

 تعجب نکنید این عکس مربوط به دوران ماقبل ورود من به این دنیاست

 اینجا من کنگر خوردم ولنگر انداختم غافل از اینکه چند صباحی دیگه به وزن 2کیلو به دنیا میام واینقد کوچولو ام که نمیتونم شیر مامان رو بخورم ولی مامان مسره که حتما از شیره ی جانش منو سیراب کنه برا همینه  که همه ی تلاش خودش رو میکنه  تا من بتونم شیر بخورم  اولش با قاشق بهم شیر میده بعد با شیر دوش شیرش رو میدوشه وبا شیشه خوردم میده  البته گاهی وقتا کلک میزنه وشیر خشک میریزه تو شیشه ولی من زود متوجه میشم و  لب بهش نمیزنم اگه هم گول بخورم شب حسابشون رو میرسم اینقد بی قراری میکنم و پدرشون رو در میارم که دیگه هوس تقلب بازی به سرشون نزنه وبالاخره با تلاش مامانی وحمایتهای بابایی وصد البته زرنگی خودم که دست رد به شیر خشک زدم تونستم مستقیم از سینه ی مامان مریم شیر بخورم و حالش رو ببرم تا دو سالگی که به طرز غافلگیرانه وبی رحمانه من را از شیر مادر جدا کرده  واز این موهبت بس گوارا محروم ساختند و بار دیگر کلک زده وتقلب کاری کرده و از شیر گاو در شیشه ریخته وبه خوردمان می دهند و اینبار من حکمشان را به خدا واگذار نموده  و ناچارا"  شیر از نوع گاوش را که در اینجا(قرقیزستان) بسیار مرغوب و چرب و گواراست  را  با جان ودل روزی دوسه بار میخورم  وشواهد حاکی از آن است که مامان مریم در پرژه ی  بعدی میخواهد  ما را نیز از هم جدا کرده و لیوان را وارد زندگی مان کند غافل از اینکه من واین شیشه ی شیر را حالا حالاها  عشقه

واین عکس بیانگر علاقه ی من به تلوزیون در حال خوردن شیشه ی محبوبم میباشد.