تازه چه خبر؟؟
سلام وصد سلام
خیلی وقت بود که اینجا سوت وکور بود علتش هم بیماری های پی در پی من وآیدا ومامانی بود .
شکر خدا الان همه خوبیم وسلامت.دلمون برا همه ی دوستای گلمون تنگ شده بود خیـــــــــــــــــــــلی زیاد
فردا ٢٨صفرهستش تسلیت میگیم این روز را به همه ی دوستان عزیزمون.خیلی از آشناهامون رفتن مشهد خوش به حالشون.البته بابایی هم قرار بود با همکاراش بره ولی مامانی مخالفت کرد...ای بابایی زن ذلیل ...
ما هم از همین جا سلام میدیم به امام رضا وازش میخوایم دعا کنه بارون بیاد تا هوای شهرمون پاک بشه وآلودگی کم بشه آخه این روزها هوای شهرما خیلی سیاهه وبچه ها تندتند مریض میشن.
تازشم مامانجونم قراره فردا آش نذری بپزه البته فکر نکنم من دوست داشته باشم همونطوری که روز اربعین شله پختن و من حتی لب نزدم...مامانی را دارم کم کم دق مرگ میدم با این بدغذایی...
راستی یلداتون هم با تاخیر مبارک شبی که با پاییز هزار رنگ خداحافظی کردیم و به زمستون سفید وبرفی بی رنگ سلام دادیم.شبی که رفتیم خونه پدر و من نصف بیشتر هندونه راخوردم خیلی خوشمزه بود.شبی که پدر برا همه فال حافظ خوند.شبی که من با سپهروسهیل ومعین کلی بازی کردم.شبی که مامان جون آش کدو پزید ومن نخوردم.شبی که مادرجون کله پاچه پزید وبازم من نخوردم.شبی که خیلی به هممون خوش گذشت.
وااااای بازم بی اجازه رفتم سراغ وسایل آیدا
بفرمایید هندونه به به
اگه آیدا بفهمه وااااااااییه روز میام به خونتون فقط به خاطر تو
اینم کاسه شله زردی که من تزیین کردم و بعدشم با یه حرکت پرشی لیز خوردم وتمام این کاسه ها چپه شدوااااااااااااااااای